ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
درس ترجمه متون ادبی یک درس دو واحدی در مقطع کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی میباشد. یکی از دانشجویان باسلیقه و خوش ذوقم این شعر از شکسپیر را بسیار زیبا و شاعرانه ترجمه کرده است.
Shall I compare thee to a summer’s day?
Thou art more lovely and more temperate:
Rough winds do shake the darling buds of May,
And summer’s lease hath all too short a date;
Sometime too hot the eye of heaven shines,
And often is his gold complexion dimm'd;
And every fair from fair sometime declines,
By chance or nature’s changing course untrimm'd;
But thy eternal summer shall not fade,
Nor lose possession of that fair thou ow’st;
Nor shall death brag thou wander’st in his shade,
When in eternal lines to time thou grow’st:
So long as men can breathe or eyes can see,
So long lives this, and this gives life to thee
تورا چگونه بدانم شبیه روز بهاری
که بس لطیفتری بیشتر دل انگیزی
شکوفههای سپید و قشنگ فروردین
به باد می لرزند
و عمر فصل بهار
چقدر کوتاه ست...
نگاه ناب سما، گاه داغ می تابد
و گاه در پس ابریست چهرهاش پنهان
و کسر میکند از نغمههای زیباییش
هزار زیبایی
گهی به دست تصادف و یا قضای جهان
ولی چنان که در ابیات جاودان منی
بهار ناب تو را نیست ره به سوی خزان
و شور و زیباییات
نمی رسد پایان...
و مرگ پیش تو مغرور نیست آنجا که
قدم به وادی بی انتهاش می گذاری
و تا دمی باقیست
و چشم دارد سو
همیشه زنده و جاریست در جهان این شعر
و زنده ای در او
نوشته ویلیام شکسپیر
ترجمه صبا عبدالهی